سفارش تبلیغ
صبا ویژن

متن های عاشقانه.متن های عارفانه.متن های علمی. متن های طنز

اگر مثل گاو گنده باشی،میدوشنت، اگر مثل خر قوی باشی،بارت می کنند، اگر مثل اسب دونده باشی،سوارت می شوند.... فقط از فهمیدن تو می ترسند

-----------------------------------------------------------

آن روز که همه به دنبال چشم زیبا هستند، تو به دنبال نگاه زیبا باش

-----------------------------------------------------------

هر لحظه حرفی در ما زاده می‏شود

هر لحظه دردی سر بر می‏دارد

و هر لحظه نیازی از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش می‏کند

این ها بر سینه می‏ریزند و راه فراری نمی‏یابند

مگر این قفس کوچک استخوانی گنجایش‏اش چه اندازه است؟

-----------------------------------------------------------

دکتر شریعتی : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم

 


نوشته شده در سه شنبه 90/7/12ساعت 5:24 عصر توسط ترگل نظرات ( ) |


1)خاصیت گرم دارد ، چاق کننده ، صاف کننده خون و مولد خون ، پوست انگور دیر هضم و دانه آن سرد و خشک است

2)انگور برای درمان بیماری فشار خون ، روماتیسم ، نقرس ، مسمومیت داخلی مفید است و از ابتلاء سرطان جلوگیری می کند.انگور مقوی قلب و معارج بیماری های جلدی ، خونی و عصبی است.

3)اگر کشمش را در مدتی طولانی در آب بجوشانند جوشانده ای به دست می آید که برای سینه مفید است و برای درمان و معالجه امراض ریوی نیز مصرف می گرددو فایده می بخشد.

4)هسته های انگور را اگر بکوبید و با عسل مخلوط کنید و به کسانی که دچار خلط شده اند بدهید آنها را معالجه می کند.

5)در بیماری های زیادی که در اثر مسمومیت بدن تولید شده است معالجه و رژیم با انگور را توصیه کرده اند ، مخصوصا در بیماری های یبوست ، عوارض روماتیسم ، چاقی ، سوء هاضمه ، بواسیر ، کم خونی ، عصبانیت ، انسداد مجرای طحال و کبد ، باید رژیم انگور گرفته شود.

6)انگور دارای ویتامین های "آ"و "ب"و"ث" می باشد و مواد ازت و مواد قندی و نشاسته ای بوده و خاصیت ضد عفونی کننده دارد.

7)انگور دارای قند و چربی و آلبومین و آهن و کلسیم و فسفر و پتاسیم و ارسنیک و منگنز و ید می باشد.پتاسیم آن برای بچه های ضعیف البنیه و کم خون بسیار نافع است.

8)انگور به علت مدر( ادرار آور ) بودن بهترین دافع سموم بدن بوده و برای جمیع بیماران مفید است مگر مبتلایان به بیماری قند و بیماریهای جهاز هاضمه.

9)انگور برای سلامتی قلب ، ریه و کلیه نافع است و به علت داشتن املاح پتاسی و مواد سلولزی ملین و مدر برای مبتلایان به اوره خون مناسب و سازگار است

 


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 6:0 عصر توسط ترگل نظرات ( ) |


وی امام صادق (ع) : " هنگامی که آب فرو نشست و استخوانهای مردگان ، پدیدار شد نوح این را بدید و بدین سبب بسیار آشفته و اندوهگین شد .

سپس خدا به او وحی کرد :" این کاری است که خود با خویش کرده ای ! تو خود انها را نفرین کردی ! "
گفت : پروردگارا ! من از تو آمرزش می طلبم و به درگاه تو توبه می کنم .
سپس خداوند به او وحی کرد : " انگور سیاه بخور تا اندوهت از میان برود .

اما م صادق (ع) : " پیامبری از پیامبران به درگاه خدا از اندوه شکایت کرد خداوند اورا به خوردن انگور امر فرمود .

امام صادق (ع) :" نوح از اندوه به درگاه خداوند شکایت برد . خداوند به او چنین وحی کرد : " انگور سیاه بخور ؛ چرا که اندوه را می برد . "

آداب خوردن انگور

پیامبر خدا (ص) فرمود : " انگور را دانه دانه بخورید چرا که گواراتر و خوش تر است "

مکارم الاخلاق :پیامبر گاه انگور را دانه دانه می خورد و گاه خوشه را به دهان می برد و دانه ها را در دهان فرو می ریخت تا جایی که قطره های آب به سان دانه ای مروارید بر ریش ایشان می غلتید .

الکافی - به نقل از عیسی بن عبدالرحمان ، از پدرش - ابن عکاشه بن محصن اسدی ، بر امام باقر (ع) وارد شد در حالی که امام صادق (ع) نیز در حضور ایشان ایستاده بود .
امام باقر (ع) انگوری پیش او نهاد و فرمود : " انگور را پیر کهن سال و کودک خردسال دانه دانه می خورند و کسانی که گمان می کنند سیر نخواهند شد سه دانه سه دانه و چهار دانه چهار دانه می خورند ؛ اما تو دو دانه دودانه بخور که همین مستحب است . "


بیان :

به نظر می رسد اختلاف احادیث در چگونگی خوردن انگور ناظر بر اختلاف در اندازه دانه های آن است بنابرای معیار کلی در خوردن انگور /ف رعایت مقداری است که مانع گوارایی و هضم آن نگردد چنان چه حدیث نبشریف براین حکمت تأکید ورزیده است .


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 5:34 عصر توسط ترگل نظرات ( ) |

 

خوابیدی بدون لالایی و قصه

بگیر آسوده بخواب ، بی درد و غصه

دیگه کابوس زمستون نمی بینی ؛ توی خواب گلهای حسرت نمی چینی

دیگه خورشید چهرت رونمیسوزونه ، جای سیلی های باد روش نمی مونه

دیگه بیدار نمی شی با نگرونی یا با تردید که بری یا که بمونی

رفتی و آدمکها رو جا گذاشتی ... قانون جنگل و زیر پا گذاشتی

اینجا قهرن سینه ها با مهربونی ؛ تو تو جنگل نمی تونستی بمونی

خوابیدی بدون لالایی و قصه

بگیر آسوده بخواب ، بی درد و غصه

دلتو بردی با خود به جای دیگه

اونجا که خدا برات لالایی می گه

خوابیدی بدون لالایی و قصه

بگیر آسوده بخواب ، بی درد و غصه

می دونم می بینمت یروز دوباره .... توی دنیایی که آدمک نداره....

 


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 12:43 عصر توسط MAN. نظرات ( ) |

دنیا را با بستن یک چشم با دست ،
نادیده می گیرم
تو را هرگز
تو از دنیا جدایی !

...........................................................................................................

پروانه بالش را داد
خورشید نورش را
... من جانم را می دهم !
مرا استجابت کن !!!

...........................................................................................................

دریا مرا باور کن !
مرا بفهم !
حتی اگر شده ...
... مرا ببلع !
من در کناری مانده ام !

................................................................................................................

در این تاریخ ،
هیچ روزی تو را نیست
تاریخ جدید خواهم نوشت ...
... هم روزش تو !


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 11:56 صبح توسط MAN. نظرات ( ) |

از من ازرده مشو

میروم از خانه ی تو،


قبل رفتن تو بدان عاشق و بی تقصیرم،


تو اگر خسته ای از دست دلم حرفی نیست،


امر کن تا که بمیرم به خدا می میرم.

 

از وبلاگ اسمان ابی عشق { اقای علی نجفی}

 


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 11:48 صبح توسط ترگل نظرات ( ) |

شاد آمدی شاد آمدی نا گه ز در باز آمدی

بنشین و خوش بنشین و خوش ، چون محرم

راز آمدی ، چون محرم راز آمدی

***

خوش بینمت خوش بینمت ، ماه پریوش بینمت

حوری نگر ، حوری نگر ، با شیوه ناز آمدی

با شیوه ناز آمدی

شاد آمدی شاد آمدی نا گه ز در باز آمدی

نا گه ز در باز آمدی

***

زاری کنان زاری کنان پیش رخ تو بیدلان

چون بلبل و گل ناگهان با برگ و با ساز آمدی

با برگ و با ساز آمدی

***

سرو روان ،سرو روان ،بر جویبار عاشقان

ای دولت و بخت جوان، بس خوب و دمساز

آمدی ، بس خوب و دمساز آمدی

شاد آمدی شاد آمدی نا گه ز در باز آمدی

نا گه ز در باز آمدی

***

با ما خوشا، با ما خوشا ، پیش من آ پیش من آ

هم شوخ و شنگ و دلربا خانه بر انداز آمدی

خانه بر انداز آمدی

***

صبری بکن صبری بکن یا جامه صبری بده

چون یوسف مصری دگر

با قدر و اعزاز آمدی

با قدر و اعزاز آمدی

شاد آمدی شاد آمدی نا گه ز در باز آمدی

نا گه ز در باز آمدی

شاد آمدی شاد آمدی

شاد آمدی شاد آمدی

شاد آمدی شاد آمدی

شاد آمدی شاد آمدی

 


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 11:2 صبح توسط ترگل نظرات ( ) |

بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی درد مند را
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
تو آسمان آبی آرامو روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب
بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 11:0 صبح توسط ترگل نظرات ( ) |

رسول اکرم و دو حلقه جمعیت

رسول اکرم " ص " وارد مسجد ( مسجد مدینه ) شد ، چشمش به دو اجتماع افتاد که از دو دسته تشکیل شده بود ، و هر دسته‏ای حلقه‏ای تشکیل‏ داده ، سر گرم کاری بودند : یک دسته مشغول عبادت و ذکر و دسته دیگر به‏ تعلیم و تعلم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم بودند ، هر دو دسته را از نظر گذرانید و از دیدن آنها مسرور و خرسند شد . به کسانی که همراهش بودند رو کرد و فرمود : " این هر دو دسته کار نیک می‏کنند و بر خیر و سعادتمند " . آنگاه جمله‏ای اضافه کرد : " لکن من برای تعلیم و داناکردن فرستاده شده‏ام " ، پس خودش به طرف همان دسته که به کار تعلیم و تعلم اشتغال داشتند رفت ، و در حلقه آنها نشست .

 


نوشته شده در سه شنبه 90/7/5ساعت 5:24 عصر توسط MAN. نظرات ( ) |

<      1   2      

 Design By : Pichak