سفارش تبلیغ
صبا ویژن

متن های عاشقانه.متن های عارفانه.متن های علمی. متن های طنز


من پذیرفتم شکست خویش را

پندهای عقل دور اندیش را

من پذیرفتم که عشق افسانه است

این دل درد آشنا دیوانه است

می روم شاید فراموشت کنم

با فراموشی هم آغوشت کنم

می روم از رفتنم دل شاد باش

از عذاب دیدنم آزاد باش

گرچه تو تنهاتراز ما می روی

آرزو دارم ولی عاشق شوی

آرزو دارم بفهمی درد را

تلخی برخوردهای سرد را

 


نوشته شده در پنج شنبه 90/7/14ساعت 10:48 صبح توسط ترگل نظرات ( ) |

رفتنت آغاز ویرانی است حرفش را مزن

چشمهایم بی تو بارانی است حرفش را مزن

دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا

دل شکستن کار آسانی است حرفش را مزن

خورده ای سوگند روزی عهد مارا بشکنی

این شکستن نا مسلمانی است حرفش را مزن

حرف رفتن میزنی وقتی که محتاج توام

رفتنت آغاز ویرانی است حرفش را مزن

 


نوشته شده در پنج شنبه 90/7/14ساعت 10:44 صبح توسط ترگل نظرات ( ) |

یشب برای اخرین دیدار

چشمانم را روبه تو باز کردم

و به چشمان تو خیره شدم

و از ته دل برایت حرف زدم

و تو با ارامش کامل به تمام

حرفهایم گوش دادی

کاش میشد دستانت را

در دستانم میگرفتم

کاش میشد تو را از ان باغچه میچیدم

و تو را در باغچهء دلم میکاشتم

تا همهء اون باغ تاریک با نور تو روشن میشد

کاش میشد که مال من باشی

و تمام تاریکی های دلم را روشن میکردی

...کاش.

میدانم میدانم

زمان رفتن است

منتظرت میمانم

ای ستارهء تنهایی من


--------------------
به نام آنکه بر وجود انسان دمید

و به نام آنکه دل را آفرید

تا پدیده ای چون عشق را معلول آن کند

پس به نام پروردگار عشق و

به نام پروردگار هستی

 


نوشته شده در پنج شنبه 90/7/14ساعت 10:42 صبح توسط ترگل نظرات ( ) |

می خواهی بدانی تو را دوست دارم؟

حتی اگر بخواهم پاسخ دهم نمی توانم...

مگر می شود با کلمات ، احساس قلب را بیان کرد؟

مگر ممکن است با عبارات شرح داد که آن زمان که با دیدگانت به من می نگری چه نشاط و لطفی دلم را فرا می گیرد ؟

می گویی تو را دوست دارم ؟

مگر واقعا" پاسخ این سوال را نمی دانی ؟

مگر خاموشی من ، راز دلم را به تو نمی گوید ؟

مگر آه سوزان از سر نهان خبر نمی دهد ؟

راستی آیا شکوه آمیخته به بیم و امید ، که من هر لحظه هم می خواهم به زبان آورم و هم سعی می کنم که از دل بر لبم نرسد ، راز پنهان مرا به تو نمی گوید ؟


آری تو را دوست دارم.

اما زبانم یارای بیان نیست.نمی دانم چرا ! شاید تا تو را حس می کنم به جای سخن گفتن ترجیح می دهم فقط تو را بنگرم.....

عزیز من ! می بینی که سراپای من از مهر و محبت به تو حکایت می کند ؟


همه ذرات وجود من با تو حدیث عشق می گویند ، بجز زبانم که خاموش است....

 


نوشته شده در پنج شنبه 90/7/14ساعت 10:38 صبح توسط ترگل نظرات ( ) |

دلت رو به کسی بسپار که لیاقت داشته باشه

نگاهت رو به کسی بدوز که قلبش برای تو بتپه

چشمات رو با نگاه کسی آشنا کن که زندگی رو درک کنه

سرت رو رو شونه های کسی بگذار که از صدای تپشای قلبت تو رو بشناسه

ارامش نگاهت رو به قلبی پیوند بزن که بی ریاترین باشه

لبخندت رو نثار کسی کن که دل به زمین نداده باشه

رویاهات رو با چهره کسی تصویر کن که زیبایی رو احساس کنه

چشم به راه کسی باش که تو رو انتظار کشیده باشه

 


نوشته شده در چهارشنبه 90/7/13ساعت 11:33 صبح توسط ترگل نظرات ( ) |

· من تو را دوست دارم.. دیگری تو را دوست دارد.. دیگری دیگری را دوست دارد.. و این چنین است که ما تنهاییم..
· وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است
· دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند
· اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است
· اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است
· وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم
· hگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری
دکتر علی شریعتی
«دوست داشتن از عشق برتر است... عشق جوششی یک جانبه است. به معشوق نمی اندیشد که کیست؟ اما دوست داشتن در روشنایی ریشه می بندد و در زیر نور، سبز می شود و رشد می کند و از این رو است که همواره پس از آشنایی پدید می آید... عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن. عشق بینایی را می گیرد و دوست داشتن می دهد. عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن. عشق غذا خوردن یک گرسنه است و دوست داشتن "همزبانی در سرزمین بیگانه یافتن"..


نوشته شده در سه شنبه 90/7/12ساعت 5:38 عصر توسط ترگل نظرات ( ) |

من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روی عشق و علاقه می رقصند ولی پدر و مادرم از روی عادت نماز می خوانند.

-----------------------------------------------------------

به سه چیز تکیه نکن ، غرور، دروغ و عشق. آدم با غرور می تازد،با
دروغ می بازد و با عشق می میرد ..
-----------------------------------------------------------

و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد... و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛ گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛ سینه ای را به یاد می اورد که تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند... و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد...! و این, رنج است

-----------------------------------------------------------

زن عشق می کارد و کینه درو می کند... دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر... می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی...... برای ازدواجش ــ در هر سنی ـ اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج کنی... در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو... او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی...او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی...او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد... او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی... او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر ........

-----------------------------------------------------------

اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست او جانشین همه نداشتنهاست

-----------------------------------------------------------

عاقلانه ازدواج کن تا عاشقانه زندگی کنی .

 


نوشته شده در سه شنبه 90/7/12ساعت 5:26 عصر توسط ترگل نظرات ( ) |

اگر مثل گاو گنده باشی،میدوشنت، اگر مثل خر قوی باشی،بارت می کنند، اگر مثل اسب دونده باشی،سوارت می شوند.... فقط از فهمیدن تو می ترسند

-----------------------------------------------------------

آن روز که همه به دنبال چشم زیبا هستند، تو به دنبال نگاه زیبا باش

-----------------------------------------------------------

هر لحظه حرفی در ما زاده می‏شود

هر لحظه دردی سر بر می‏دارد

و هر لحظه نیازی از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش می‏کند

این ها بر سینه می‏ریزند و راه فراری نمی‏یابند

مگر این قفس کوچک استخوانی گنجایش‏اش چه اندازه است؟

-----------------------------------------------------------

دکتر شریعتی : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم

 


نوشته شده در سه شنبه 90/7/12ساعت 5:24 عصر توسط ترگل نظرات ( ) |


1)خاصیت گرم دارد ، چاق کننده ، صاف کننده خون و مولد خون ، پوست انگور دیر هضم و دانه آن سرد و خشک است

2)انگور برای درمان بیماری فشار خون ، روماتیسم ، نقرس ، مسمومیت داخلی مفید است و از ابتلاء سرطان جلوگیری می کند.انگور مقوی قلب و معارج بیماری های جلدی ، خونی و عصبی است.

3)اگر کشمش را در مدتی طولانی در آب بجوشانند جوشانده ای به دست می آید که برای سینه مفید است و برای درمان و معالجه امراض ریوی نیز مصرف می گرددو فایده می بخشد.

4)هسته های انگور را اگر بکوبید و با عسل مخلوط کنید و به کسانی که دچار خلط شده اند بدهید آنها را معالجه می کند.

5)در بیماری های زیادی که در اثر مسمومیت بدن تولید شده است معالجه و رژیم با انگور را توصیه کرده اند ، مخصوصا در بیماری های یبوست ، عوارض روماتیسم ، چاقی ، سوء هاضمه ، بواسیر ، کم خونی ، عصبانیت ، انسداد مجرای طحال و کبد ، باید رژیم انگور گرفته شود.

6)انگور دارای ویتامین های "آ"و "ب"و"ث" می باشد و مواد ازت و مواد قندی و نشاسته ای بوده و خاصیت ضد عفونی کننده دارد.

7)انگور دارای قند و چربی و آلبومین و آهن و کلسیم و فسفر و پتاسیم و ارسنیک و منگنز و ید می باشد.پتاسیم آن برای بچه های ضعیف البنیه و کم خون بسیار نافع است.

8)انگور به علت مدر( ادرار آور ) بودن بهترین دافع سموم بدن بوده و برای جمیع بیماران مفید است مگر مبتلایان به بیماری قند و بیماریهای جهاز هاضمه.

9)انگور برای سلامتی قلب ، ریه و کلیه نافع است و به علت داشتن املاح پتاسی و مواد سلولزی ملین و مدر برای مبتلایان به اوره خون مناسب و سازگار است

 


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 6:0 عصر توسط ترگل نظرات ( ) |


وی امام صادق (ع) : " هنگامی که آب فرو نشست و استخوانهای مردگان ، پدیدار شد نوح این را بدید و بدین سبب بسیار آشفته و اندوهگین شد .

سپس خدا به او وحی کرد :" این کاری است که خود با خویش کرده ای ! تو خود انها را نفرین کردی ! "
گفت : پروردگارا ! من از تو آمرزش می طلبم و به درگاه تو توبه می کنم .
سپس خداوند به او وحی کرد : " انگور سیاه بخور تا اندوهت از میان برود .

اما م صادق (ع) : " پیامبری از پیامبران به درگاه خدا از اندوه شکایت کرد خداوند اورا به خوردن انگور امر فرمود .

امام صادق (ع) :" نوح از اندوه به درگاه خداوند شکایت برد . خداوند به او چنین وحی کرد : " انگور سیاه بخور ؛ چرا که اندوه را می برد . "

آداب خوردن انگور

پیامبر خدا (ص) فرمود : " انگور را دانه دانه بخورید چرا که گواراتر و خوش تر است "

مکارم الاخلاق :پیامبر گاه انگور را دانه دانه می خورد و گاه خوشه را به دهان می برد و دانه ها را در دهان فرو می ریخت تا جایی که قطره های آب به سان دانه ای مروارید بر ریش ایشان می غلتید .

الکافی - به نقل از عیسی بن عبدالرحمان ، از پدرش - ابن عکاشه بن محصن اسدی ، بر امام باقر (ع) وارد شد در حالی که امام صادق (ع) نیز در حضور ایشان ایستاده بود .
امام باقر (ع) انگوری پیش او نهاد و فرمود : " انگور را پیر کهن سال و کودک خردسال دانه دانه می خورند و کسانی که گمان می کنند سیر نخواهند شد سه دانه سه دانه و چهار دانه چهار دانه می خورند ؛ اما تو دو دانه دودانه بخور که همین مستحب است . "


بیان :

به نظر می رسد اختلاف احادیث در چگونگی خوردن انگور ناظر بر اختلاف در اندازه دانه های آن است بنابرای معیار کلی در خوردن انگور /ف رعایت مقداری است که مانع گوارایی و هضم آن نگردد چنان چه حدیث نبشریف براین حکمت تأکید ورزیده است .


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 5:34 عصر توسط ترگل نظرات ( ) |

<      1   2   3      >

 Design By : Pichak